تعداد بازديد :  
تاريخ : دو شنبه 23 دی 1398

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز



ارسال توسط علی طالبی گیو
تعداد بازديد :  
تاريخ : دو شنبه 23 دی 1398



ارسال توسط علی طالبی گیو
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 29 شهريور 1390

برچسب‌ها: عکس های روستا,

ارسال توسط علی طالبی گیو
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 15 شهريور 1390

 

 





 



پیـــرمـــرد بـــا سیاست و دوست دختــرخوشگلش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در یک غروب پنج شنبه پیرمرد موسفیدی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم.



ادامه مطلب...
ارسال توسط علی طالبی گیو
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 15 شهريور 1390

 اگر خانوم ها بروند سربازی!

صبحگاه:

وا… آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟

.

.

بچه*****ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفخ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه …
آره، تازه پاره هم میشه …
وای وای خاک میره تو دهنمون …
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا …

ناهار

این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمیییییییخورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی*****کنم، حالا واسه تو …
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

شب در آسایشگاه


برچسب‌ها: اگر خانوم ها بروند سربازی! , سربازی خانوم ها,

ادامه مطلب...
ارسال توسط علی طالبی گیو
صفحه قبل 1 صفحه بعد